تحقق آرزو در خواب

چرا تو خواب روابط انقدر فرق داره ؟ چرا توخواب بیشتر وقتا همه چیز دلنشین تره اما وقتی که بیدار میشی اون دلشینی میشه یه غصه که چرا تو واقعیت اینطوری نیست مثلا خواب دیدن یه سفر یا یه زندگی که همه چیز دقیقا طبق خواسته تو پیش میره

یا بودن با ادمایی که یه روزی توی داستان زندگی بودن و الان جز اسمشون دیگه چیزی نمونده

توخواب یه صمیمیت دلنشینی گاهی وجود داره که اگه اون صمیمیت تو زندگی واقعی بود واقعا از این جهنمی که توش هستیم رها شده بودیم

فروید میگه خواب تلاش ناخودآگاه برای نمایان کردن ارزو های سرکوب شده است یا بهتر بگم "رؤیاها از دیدگاهِ فروید گونه‌ای از خواستِ تحققِ آرزو در فرد است و وی رؤیا را شاهراه ورود به ناخودآگاه می‌دانست. "

آرزوهایی که تو دنیای واقعی محقق نمیشن ولی تو خواب چرا

من خیلی وقتا خواب کسایی رو میبینم که دیگه نیستن توی زندگیم ولی توخوابم انقدر باهاشون راحت و صمیمیم که انگار تو عمق وجودم هنوز دارم باهاشون زندگی میکنم یا جزئی از زندگیم هستند. امیدوارم هرجا هستند شاد و سلامت و موفق باشند.

آدم هیچ وقت آدمای زندگیشو فراموش نمیتونه بکنه هرکاری که کنیم اونا جزيی از ما بودن مثل نوشتن روی کاغذ با خودکاره حتی اگه لاک غلط گیر هم بزنی بازم رد خودشو گذاشته

مگر الزایمر شکل بگیره که من اطلاعات زیادی درباره فرایندش ندارم

خلاصه که کاشکی گاهی زندگیمون عین خواب هامون میشد

همین

طلوع زندگی...