چطوری سرگردون؟

ساخت وبلاگ

سرگردونم آقا سرگردون عین حبیب تو چهرازی

فقط یه جمشید ندارم بیاد بپرس چرا سرگردونی؟

قاطی کردم حالا تو فرهنگ لغت معنی برای قاطی کردن پیدا نکردم ولی خب منظورم همون سرگردونه باز

سرگردونی بد چیزیه یه چیزی و میخوای اما در عین حال نمیخوای

میخوای همه چی تغییر کنه اما از ثباتی که وجود داره داره لذت میبری

مکان امن میگن انگار تو روانشناسی

اقا من هرچقدر فکر میکنم این روانشناسی بدجور منه طفل معصوم و سرگردون کرده

فروید اینو میگه پیاژه اونو میگه خب به من چه

اما ته ته ته تهش من دلم پر میکشه برای اون لحظه ای که میتونم با حرفام حال یه آدم و خوب کنم و به زندگی امیدوارش کنم حتی اگه خودم ته ته ته یه چاق عمیق از نا امیدی باشم

گاهی حس میکنم خوب بلدم نقش بازی کنم

نقش ادم بی تفاوت اما خب این نشخوار های ذهنی (عبارت Overthinking خوشگل تر و باکلاس تره)

دهنم را همانند یک جاده خاکی که آسفالت نداشت آسفالت کرده ( در سایتی نوشته که یعنی همان معادل "دهنم سرویس شد" است.
یعنی مرا به چالش سختی کشید.یا مرا به سختی انداخت.)

حالا هرچی کلا ادمیزاد از هر کلمه ای میگه قطعا نصفشو نمیفهمه چی هست فقط به زبون میاره

تا ۱۰ روز آینده با امروز ده روز باید یه تکونی بدم به خودم حالا چجوریشو بهش فکر نکردم اما فرصتی فراهم شده که تکون بدم:|

حالا هرچی خلاصه که اوضاع اینطوریاس

و من همون دختریم که بالاخره یه خاکی به سرم میریزم برای زندگی و آخرش از لا به لای این همه خاک یه گیاه سبز رشد میکنه

خب خیلی چرت گفتم از چرتام معذرت میخوام ولی خب اگه نمیگفتم چجوری این ذهن درهم برهم و شلوغ و پلوغ و آروم کنم خیلیلم غلط املایی قطعا دارم بازم ببشخین

یکی نوشته دلش برام تنگ شده خب دلتنگی که گفتنی نیس ابراز کردنیه منم دلم تنگ میشه اما

نمیدونم درسته یا غلط ابراز کردنش و من الان در تناقضات ذهنی که دارم نمیدونم چی دلم میخواد

شاید اگه یه کم کارم پیش بره منم بفهمم صدای پرندها دم صبح خیلی جذاب تر از سکوت آخر شبه

اما من لذت میبرم از صدای خش خش جارو رفتگر اونم در تاریک ترین لحظات شب

همین آروم شد ذهنم :)

هوف

طلوع زندگی...
ما را در سایت طلوع زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toloedobarea بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 18:46