نمی‌دونم

ساخت وبلاگ
یه مدت زیادی دارم حرف میزنم البته ففط با خودم تا بیام با کسی حرف بزنم دهنم بسته میشه ققل میشه  گاهی یکی میگه چته چی شده چرا اینطوری کردی تت بیام حرفای دلمو بزنم. میگم نمیدونم بیخیالش. خلم دیگه. و از این حرفا.    زیادی غیر عادی شدم یا خودم دارم بزرگش میکنم. فازم معلوم نیست. امیدم به دوستم بود که حد اقل باهم میریم دانشگاه که اونم فعلا نمیتونه بیاد. کلا  یجورایی  خسته شدم از این وضعم.  گاهی به سرم میزنه از همه جا دلیت اکانت کنم و یجوری خودکشی مجازی کنم شاید بهتر شدم اولا که جواب میداد دلیت میزدم یه مدت که نمیومدم ریست میشدم خوب میشدم  شاید این همه ناراحتی الکی که تصلا نمیدونم برای چیه. توهم خودمه که انقدر اذیتم میکنه اما راهی  برای خلاص شدن ازشون و پیدا نمیکنم. همه جا احساس معذبی دارم احساس مزاحم بودن خیلی بده کلا هیچ جا راحت نباشی  اینجا رو دارم ففط که بیام کلی حرف بزنم توش روزی کلی حرف و پست کنم   اینجا شده  قفس تنهایی من  نصف شبم شده سعی میکنم خودمو برسونم اینجا و هرچی میتونم بگم اما گاهی اینجاهم تا میام حرفی بزنم. ذهنم بسته میشه  همه حرفا انباشته میشه تو خودم  بحران جوانی هم داریم؟ نکه تو بحرانشم بعد یه مدت خوب میشم.   نمیدونم 

طلوع زندگی...
ما را در سایت طلوع زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toloedobarea بازدید : 207 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 4:22