پخ پخ

دیروز حال نداشتم بشینم پای سیستم مطلب امروزمو تو دفتر خاطراتم نوشتم بعدا بیام اینجا بنویسم

خببببببببب و اما مطلب امروز

انعطاف داشتن تغییر کرذن خوب شدن و تنبدیل به یه ادم دیگه شدن  خیلی کار سختی ممکنه باشه

اما خو میگن کار نشد نداره  اتخه چرا نشه وقتی ادم یه موجود مختاره چرا نتونه خودشو عوض کنه.

اما خب از یه طرفی هم میگن  ترک عادت موجب مرضه یعنی کلا خودتو عوض نکنی راحت تری شاید یهو قضیت بشه قضیه اون کلاغه که داشت راه رفتن کبک و تقلید میکرد راه رفتن خودشم از یاد برد

خب پس اخر چیکار کنیم ما؟آسونه یا سخته؟

خب تازه از یه ور دیگه هم میگن بعد از هرسختی اسونیه

پس میشه نتیجه گرفت انسان که موجود مختاریه  پس میتونه خودشو و رفتارشو عوض کنه اما  به سختی  چون این رفتلر تو وجودش ثبت شده باید وقت بذاره که اینا از وجودش  برداشته بشن پس سخته اولش  بعد که این سختی و تحمل کرد  دیگه براش اسون میشه چونننننننننن کار نشد نداره.

این همه حرف زدم اثبات و نقض اوردم که بگم میخوام عوض شم  میخوام هم خودمو هم رابطه هامو  عوض کنم

فقط یه اراده مشت میخوام  و با یه انگیزه تپل که وقتی خسته شدم از این حرکاتم یاد هدفم بیوفتم و باز ادامه بدم کارم و .

راستش از خودم خسته شدم یه ادم تنیل  بیکار بی انگیزه میخوام یکم اکتیو بشم شاد بشم تازه گاهی حرف زدنممم یجوریه انگار هنوز بزرگ نشدم 

میدونم سختها  اما خب تلاشمو میکنم  خدا کنه بشه همونی که میخوام بشه

راستی گوشی بابامم درست شد

 خخخ

 

طلوع زندگی...